خاطرات آرتین

سلام امشب اخرین شب سال 1391 از فردا سال دیگه اغاز میشه از خدا می خواهم سال جدید سالی توام با سلامتی برای همه ایرانیان باشه               ...

سلام این روزا مامانی سرش خیلی شلوغ و مشغول خونه تکونی برای عید ٩٢ حسابی خسته شده چون مجبور بود امسال کارها تنهای انجام بده چون بابای هم باید سر کار بره و هم دانشگاهم بره فرصت کمک کردن نداشت ولی من کلی به مامانی کمک کردم و پسر خوبی بودم شلوغ نکردم تا مامانی بکارش برسه من هفته پیش ارایشگاه رفتم موهام کوتاه کردم تا برای عید خوشگل بشم روزهای اخر سال خیلی لذت بخشه همه در حال کار کردن خرید کردن هستن ما هم قرار بریم خرید اخر هفته آرتین قبل از ارایشگاه   ارتین بعد از ارایشگاه     ...

سلام امروز 5 اسفند روز مهندس خواستم این روز به بابای خوبم تبریک بگم روزت مبارک مامانی این روزا خیلی شاد چون بلاخره من غذا خوردنم خوب شده و حالا با مامانی بابای سر میز می شینم غذام میخورم دیگه لازم نیست برای یک قاشق غذا خوردن من مامانی کلی وسیله برای من بیار تا سرگرمم کن تا غذا بخورم من حالا خوب بلدم حرف بزنم اسم و فامیلم یاد گرفتم وقتی مامانی میگه چیکاره میشی بلند می گم دکتر .سلام دادن خوب بلد شدم شب بخیر گفتن اسم خاله و دایه بلد شدم خلاصه کلی کلمه جمله یاد گرفتم من عاشق نقاشی کردنم و کتابهای بابای کلی نقش نگار کشیدم ...

سلام امروز بلاخره مامانی موفق شد من برای معاینه دندان به دندان پزشکی ببره منم طبق معمول جیغ گریه کردم ولی دکتر هر طور بود دندانم معاینه کرد وگفت سالم اما برای 3ماه دیگه دوبار برای معاینه بیاد راستی امروز تولد خاله سمیرا است تولدت مبارک خاله جون  ...